تعطیلات آخر هفته
برای کار شرکت باید این پنجشنبه می اومدم شرکت اما به همه قول دادم که سریع برمیگردم. چهارشنبه به اتفاق خاله سارا و غزل رفتیم خونه مامانی و بابایی. این برنامه چهارشنبه تا جمعه از وقتی خاله سارا عروسی کرد در جریان بود ولی این یکی دوسال به خاطر درس غزل و آزمونهاش در طول سال میگیم مامانی و بابایی بیشتر بیان پیشمون. مامانی این تابستون زرنگی کرد و گفت کل تابستونو باید شما بیایید ماهم تا جایی که بشه میریم که نه ماه تحصیلی رو مامانی بابایی راحت تر بیان پیشمون. صبح پنجشنبه من رفتم سرکار و شما پسر نازنینم هم وقتی بیدار شده بودی کلی گریه کرده بودی و همه رو بیدار کرده بودی. مامان ساناز ساعت یازده و نیم رسید خونه و بابایی و مامانی و خاله رفتن خ...